زنده ام ،زنده به شوق وصالت ای دوست... کشته ام، کشته ابروی هلالت ای دوست
این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست دیگر نفسم هم، نفسِ معتبری نیست رد می شود این جمعه و تا لحظه آخر از آمدن سبز تو اما اثری نیست ای شاه کلیدِ همه قفلِ قفسها مرغان قفس را تو نباشی که پری نیست