«آن «ربّنا»هایی که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب میگذارند، یک کار هنری است؛ یک کار حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آنطور چیزی را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم میرسد که همین صدای معمولیِ مسجدیِ ما بهتر و مناسبتر باشد.»
به گزارشستاره های خاکی، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ۱۳۷۰/۱۲/۱۳ در در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران به نکات جالبی درباره موسیقی مذهبی و اذان و مناجاتهای صدا و سیما اشاره کردند و نکاتی گفتند که متاسفانه اکنون بعد از گذشت ۲۰ سال هنوز به آنها توجه جدی نشده است.
ایشان در این سخنان «ربنا»ی شجریان را اثری هنری میخواند که فاقد حس و حال مناسب برای اذان ماه مبارک رمضان است و بهتر است با نمونههای مسجدی جایگزین شود: «آن «ربّنا»هایی که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب میگذارند، یک کار هنری است؛ یک کار حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آنطور چیزی را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم میرسد که همین صدای معمولیِ مسجدیِ ما بهتر و مناسبتر باشد.»
آیت الله خامنهای در بخش دیگری از سخنان خود درباره لحن دعاخوانی و قرآنخوانی فرمودند: «اگر این دعاها را با سبک قرآنخوانیِ فارسی بخوانند – همین سبکی که در مسجدها میخوانند – مطلوبتر است؛ آن آهنگهای کشیده خیلی مناسب نیست. البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایی با لحن عربی خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبی نخواهد شد. البته استثناهایی هم وجود دارد.»
ایشان در بخش دیگری از نظرات خود به اشکالاتی درباره اذانهای پخش شده از صدا و سیما پرداختند و اذان گلدستهای را به عنوان جایگزین اذان استودیویی طرح کردند: «یک نکته را هم در خصوص اذانهایی که از صدا و سیما پخش میشود، متذکر میشوم. شما به اذان غلوش اشاره کردید؛ اما عیب اذان غلوش این است که آهسته گفته شده است؛ اذان استودیویی است؛ مثل اینکه برای خودش حدیث نفس کرده است. اذان ابوزید هم همینطور است؛ او هم برای خودش گفته است؛ اینها برای دیگران اذان نگفتهاند. ما در اینجا به آقایان قرّاء مصری گفتیم که اذان باید از دل کنده بشود؛ یعنی اذان گلدستهیی بگویند؛ اذان استودیویی به درد ما نمیخورد! اذان گلدستهیی، مثل همان اذانی است که شما گفتهاید؛ یا اذان آقای شریف که انصافاً از آن اذانهای بسیار خوب و درجهی یک است. البته این اذان آقای شریف، نسخهی بدل است؛ اصلش را یک عرب گفته است و من سالها پیش این اذان را شنیدهام. مرحوم عطاءاللَّه زاهد میگفت که موسیقی متن فیلم محمّد رسولاللَّه را از اللَّهاکبر آن اذان گرفتهاند. اذان طوخی و اذان مؤذنزاده هم خوب است؛ اذان پُرحرارت و پُرمغزی است. بنای ما بر این نبوده که در رادیو و تلویزیون، از اول تا آخر، همین چهار تا اذان را بگذاریم؛ نه، بنا بر این بوده است که اذان گفتن را نظمی بدهند؛ منتها برای اینکه خیلی شلوغ نشود، گفته شد که مرزی بگذارند. البته ممکن است گاهی بعضی از اذانها را هم بگذارند؛ اما توجه داشته باشید که اذان رسمی و دایمی رادیوی ایران که ما میخواهیم در دنیا پخش بشود، باید – به قول شماها – یک اذان استاندارد باشد؛ یعنی بتوانیم آن را عرضه کنیم و بگوییم ما اینطوری اذان میگوییم.»
این روزها دیگه روزه برخی بدون ربنای شجریان قبول نیست، یه سری هم که کلا افسردگی گرفتن از فقدان ربنای شجریان. خبرهای پراکنده ای هم از سراسر کشور به گوش میرسه که یه عده کثیری از طرفداران استاد اعتضاب روزه کردن و دیگه روزه نمیگیرن بدون ربنای شجریان [...]
اما با توجه اظهارات جالب آقای شجریان مبنی بر اینکه این مذهب هستش که باعث عقب موندگی و جلو پیشرفت و موسیقی و اینا رو گرفته و تصاویر جالبی که ایشون با نسوان و بهاییان و … منتشر شده دوست دارم یه روایت که زبان حال برخی دوستان هست بذارم :
کمیل نیمه شبی همراه حضرت علی در تاریکی شب از کوچه های کوفه عبور می کردند تا به خانه ای رسیدند از آن خانه صدای تلاوت قرآن به گوش می رسید، معلوم بود مرد پارسایی از بستر راحت برخاسته و باصدایی دانشین و پرشور قرآن می خواند آن چنان که گریه و بغض گلویش را گرفته بود کمیل سخت تحت تأثیر آن صدا قرار گرفت آن مرد این آیه را می خواند: (آیا کسانی که در زیورهای دنیا غرق هستند بهترند) یا آن کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو آیا کسانی که می دانند یکسان هستند؟! تنها خردمندان متذکر می شوند).
وقتی کمیل این آیه را با آن صدای پرسوز می شنید، چنان دگرگون شد که با خود گفت: ای کاش مویی بر بدن این قاری می شدم و صدای قرآن او را می شنیدم! حضرت علی علیه السلام از دگرگونی حال کمیل به خاطر آن صدای پرسوز و گداز آکاه شد و به او فرمود: ای کمیل! صدای پراندوه این قاری تو را حیران و شگفت زده نکند؛ چرا که او از دوزخیان است و بعد از مدتی راز این سخن را به تو خواهم گفت.
این سخن مولا، کمیل را از دو جهت شگفت زده کرد؛ یکی این که حضرت از دگرگونی درونی کمیل خبر داد و دیگر این که او را از دوزخی بودن آن خواننده ی قرآن باخبر کرد. مدتی گذشت تا این که جنگ نهروان پیش آمد. در این جنگ کسانی که با قرآن سر و کار داشتند علی علیه السلام را کافر خواندند و با او به جنگ برخاستند. کمیل چون سربازی جانباز همراه علی علیه السلام بود و علی که شمشیرش از خون آن کوردلان مقدس مآب سیراب شده بود، متوجه کمیل شد، ناگهان نوک شمشیرش را بر سر یکی از هلاک شدگان فرود آورد و فرمود: ای کمیل! آن کسی که در آن نیمه شب قرآن را با آن سوز و گداز می خواند همین شخص است. کمیل سخت تکان خورد و به اشتباه خویش پی برد و دانست که نباید صدای قرائت زیبا و ظاهر افراد او را گول بزند. او در حالی که بسیار ناراحت بود، خود را روی قدم های بارک حضرت انداخت و از خدا طلب آمرزش کرد .
علاوه بر صدای زیبا ، خود خواننده هم مهم بود برای همین صدای زیبا در آن شب هیچ تاثیری بر حضرت امیر نداشت چرا که بر باطن و اصل موضوع احاطه داشتند.
فقط صدای زیبا کافی نیست … روح حاکم بر صدا هم مهم است.